سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
[ و به نویسنده خود عبید اللّه بن ابى رافع فرمود : ] دواتت را لیقه بینداز و از جاى تراش تا نوک خامه‏ات را دراز ساز ، و میان سطرها را گشاده دار و حرفها را نزدیک هم آر که چنین کار زیبایى خط را سزاوار است [نهج البلاغه]
 
امروز: شنبه 103 اردیبهشت 29

رفتم مدرسه تا واسه ساله جدید ثبته نام کنم اما ......

 

یه لیسته بلند بالا اوردن جلوم گفتن به دلیله این تخلفاتت ما نمیتونیم تو رو ثبته نام کنیم

لیسته اینجور بود:

1)ریختنه مواده اتش زا داخله بخاریه کلاس و ترکاندنه ان(اینقدر حال داد جاتون خالی)

2)روشن کردنه موبایل و گذاشتنه اهنگ هایه مبتزل در کلاس و به هم زدنه نظمه کلاس(میخواستم تنوع ایجاد کنم همین)

3)انداختن ملخ  رویه معلمه ریاضی(ملخه خودش رفت من فقط راهنماییش کردم)

4)غیبت هایه زیاد و ترکه مدرسه(این دروغه )

5)تحریکه دانش اموزان برایه ترکه مدرسه (خودشون میومدن به من چه؟)

6)ریختنه نوشابه رویه معلمه زبان(این یکی به جونه خودم عمدی نبود)

7)هفتمیشم میگن که من روزه معلم به ناظممون علف دادم (اره دادم در کلی هم خندیدیم بهش اخه حقشه خیلی دو رنگه همش نارو میزد به بچه ها منم حقشو گذاشتم کفه دستش)

8)نگم بهتره اخه میگن من سوالاته امتحانی رو کش رفتم(فقط قرض گرفتم بعدم گذاشتم سره جاش)

فکر کنم دیگه بس باشه منو هنوز ثبته نام نکردن

اخه چرا؟

من که معلمامو دوست داشتم

جریانه ملخ  هم اصلان عمدی نبود

خواستم ببینم معلممون چقدر جیگر داره ملخ انداختم رو لباسش اینم حول شدو داد زد هی میگفت این چیه؟

خواستم ملخرو وردارم اما تقصیره من چی بود جنسه پیرنه معلممون کرکی بودو ملخه جدا نمیشد

حتمان ملخم فهمیده بود معلمه کلی دوسش داره

همینجا بگم که بخاری رو هم من نترکوندم من فقط یکم بنزین ریختم روش ببینم چی میشه که یه هو ترکید

بدم من هیچ وقت از مدرسه فرار نکردم فقط با بچه ها میرفتیم گیم نت بازی میکردیمو ساعته اخر هم بر میگشتیم(اخ یادش به خیر چه حالی میداد)

من هیچ کسو مجبور به اومدن به کافی نت نکردم فقط میگفتم میاین اونام از خدا خواسته میومدن

بعدم من هیچ وقت تو کلاس سیستم نبردم بردم؟ البته یادم نیست شایدم این کارو کرده باشم  که البته بعید میدونم

در مورده اون علف هم بگم که این ناظممون فکر میکرد از دماغه فیل افتاده هی پیله شده بود چرا واسم گل نیاوردی اصابمو خورد کرد از بس گفت چون گل فروشی نزدیکه مدرسمون نبود منم یه کم علف از تو حیاط کندم رفتم دادم ناظممون اخه علفم جز گیاهان هست دیگه فقط نمیدونم چرا بهش بر خورد؟

در باره ی نوشابه هم بگم که رفیقایه نامردم حولم دادن منم یه نوشابه دستم بود که ریخت رو کت و شلواره معلمه زبانمون

در مورده کش رفتنه سوالها بگم که وقتی تو دفتر بودم دیدم سوالا جلو رومه کسی هم که تو دفتر نبود منم یه نسخشو برداشتم تا ببرم بخونم بد بیام بزارم سره جاش نمیدونم کله مدرسه کی از وجوده این سوالهابا خبر شد که همش اومدن بهم میگفتن سوالا رو به ما هم بده  در کل بگم که من فقط سوالا رو قرض گرفام بعدم گذاشتم سره جاش

حالا دیدین که من اصلا هم بد نبودم فقط اسمم بد در رفته

البته این موضوع با یه تعهده کتبی حل میشه


 نوشته شده توسط محمد در پنج شنبه 86/5/4 و ساعت 9:49 عصر | نظرات دیگران()
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
درباره خودم

محمد عشقه جواد
محمد
محمدم عشقه جواد کاظمیانم دیگه شیرازیم و دارم رشته ی تربیت بدنی میخونم همه بهم میگن دلقک به نظره شما من دلقکم؟ خیلیم با حالم اینو خودم میگم اما همون دلقک درست تره

آمار وبلاگ
بازدید امروز: 1
بازدید دیروز: 0
مجموع بازدیدها: 6083
آرشیو
جستجو در صفحه

خبر نامه
 
وضیعت من در یاهو